بازم انتظار...
سلام عزیزکم
خوبی خوشمزه ی مامان؟؟
منو بابایی الحمدولله خوبیم و منتظر روزای بهتر درکنار شما شیرینیه زندگیمون هستیم
از این روزامون بگم که کلی منتظر موندم تا 20 شهریور بشه و برم غربالگری و روی ماهتو ببینم اما نشد و افتاد 24 شهریور یعنی3 روز دیگه
قضیه از این قرار ه که منو بابایی مهربونت صبح رفتیم سمت آزمایشگاه وقتی رسیدیم خانمه ازم خون گرفت و کلی سوال پرسید و بعدش گفت ما فیلم برا سونوگرافی رو تموم کردیم و باید برید جای دیگه
منو بابایی تمام شهررو زیرو رو کردیم اما هیچ سونوگرافی قبولمون نکرد و یا میگفتن باید 8 مهربیای تا اون موقع نوبت نداریم هرچی التماس خانمه رو کردم که قبولم کنه بدون توجه گفت نمیشه
دیگه داشت گریم میومد بیرون
خیلی کلافه و خسته شده بودیم و ناامید برگشتیم همون آزمایشگاه و بابایی رفت داخل و گفت هیچ حا نوبت نداشتن ما چیکار کنیم؟؟
خانمه بهمون2 تا آدرس داد اولیش که بسته بود به آدرس دوم که رسیدیم بابایی رفت داخل و تونست برا دوشنبه نوبت بگیره و به آزمایشگاه زنگ زدیم که دوشنبه دیرنیست چون خون رو گرفتید ؟گفت نه خون رو فریز میکنیم
و بالاخره باکلی دستوپازدن خیالمون راحت شد و تا دوشنبه باید صبرکنیم تا صورت ماهتو برای اولین بارببینم گلم ان شاا.. که سلامت باشی عزیزم
همش میترسیدم نوبت گیرم نیاد و تا چندهفته دیگه برا غربالگری خیلی دیره و چیکارکنیم که خداروشکر رفع شد
موندم شهر به این بزرگی چرا 2تاسونوگرافی درست حسابی نیست تا کار آدم رو راه بندازن حسابی حرص خوردم
ازاین داستان که بگذریم شما الان وارد هفته شدی
و خدارو شکرتاالان همه چی خوب بوده
دوستت دارم گلم