یکی شدن مایکی شدن ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 روز سن داره
مسافر کوچولوی ما مسافر کوچولوی ما ، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

کوچولومون

تربیت بدنی...

1393/1/20 17:29
نویسنده : فاطمه
195 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم

خوبی عزیز جونم؟

چند روزه کلاسام شروع شده

چون از خونمون تا دانشگاه 1ساعت راه اکثر کلاسارو نمیرم

دو روز پیش کلاس تربیت بدنی داشتم چشمت روز بد نبینه مربی مون انقد مارو دووند که نفس نمیتونستم بکشم

خدا نکشتش بهش میگم خانم مربی ما 5،6 ساله ندویدیم تورو خدا بیخیال شو میخنده میگه صابری من میخام تورو بفرست المپیک

آخرشم بهم گفت خیلی نق میزنیا  در صورتی که من فقط  8،9 بار اعتراض کردم بنظرت زیاده

منم خودمو براش این شکلی کردم

شاید باورت نشه اما تا امروز که 2روز گذشته هنوز عضلاتم درد میکنه

بابایتم همش مسخره میکنه که چاق شدی نمیتونی بدوی اما باور کن من بعداز ازدواج فقط5 کیلو اضافه کردم

خلاصه شدم مثل پیر زنها

بقول ما شاهرودیا" کلوچه مسته" شدم یعنی مچاله شدم

حالا 4 جلسه دیگه مونده 

دارم فکر میکنم یجوری بپیچونم نرم کلاساش اما نمره رو بگیرم 

چندتا نقشه دارم ببینم کدوم کاری تره

عزیزم یوقت فک نکنی مامانیت خیلی تنبله یا شیطونه نه عزیزم انظبات مامانت تا حالابیشتر از15 نبوده

شوخی کردم

من میترسم با این تحرکات شدید یوقت اگ تو اومده باشی و من نفهمیده باشم خطر داشته باشه

 

                                                          

                                                                     

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

فرزند صالح
20 فروردین 93 18:49
آخی من همیشه از ورزش فراری بود در واقع میپیچوندم معلم هامم ازم جداگانه امتحان میگرفتن البته ورزش دانشگاه خوب بود چون شنا و بدنسازی بود و واقعا دوست داشتم. فک نکنی تنبل بودما یه خورده ظریف مریفم ---------------------------------------- آفرین خوشم میاد حرف همو خوب میفهمیم
مامانی
21 فروردین 93 22:08
آی من چقدر از تربیت بدنی دانشگاه عاجز بودم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولومون می باشد