قسمت دوم...
سلااااااااااام سلام
من اومدم
انشاا.. که نماز روزه هاتون و عزاداری هاتون مورد قبول قرار گرفته
شبهای قدر به یاد تک تک تون بودم " همه ی همه تون "
دعای من فقط آمرزش گناهان و سلامتی خودتون و عزیزانتون مخصوصٱ نی نی های توراهیتون، آرامش ،و دادن یه فرشته کوچک به همه ی دوستان منتظرم........
انشاا.. که خدا صدای منه حقیر رو شنیده
خوب از حالو روز خودمون بگم که دلم تنگ شده بود برا نوشتن
قربون ماه مبارک بشم که باهمه ی شیرینی هاش تنها بدیش اینه که تنظیم خاب آدم بهم میخوره
بنده تا ساعت2 بعدازظهر خاب هستم و بعد نماز و قرآن میخونم بعدشم که دیگه از گرما انرژی نمی مونه برا پست گذاشتن
الانم چون خیلی تشنم شده از خاب بلند شدم و گفتم چ بهتر که بیام پیشه دوستان
خلاصه...
خیلی آرومتر شدم کمتر نگرانم چون مطمعنم خدا شبها ی قدر رو برای منو امثال من گذاشته تا هم ببخشه و هم حاجت روا کنه دلم به ارحم والراحمین بودن خدای خودم خوشه ...
بنده طی این هفته گذشته خودجوش تصمیم گرفتم دکترم رو عوض کنم و برای دیروز نوبت داشتم
قبل از رفتن پیشه دکتر خودم برای شوهری هم رفتیم نوبت بگیریم که گفتن باید شب ساعت10 بیاید حضوری نوبت بگیرید ماهم راهی شدیم سمت دکتر من
ساعت7:30 بود که رسیدم مطب خانم دکتر
3 نفر جلوم بودن... بالاخره رفتم داخل و تمام سوالاتی که داشتمو کامل پرسیدم
خانم دکتر خیلی خوب گوش داد و گفت چون قبل از پری لکه بینی دارم و بعدش فاصله هست تا پری باید حتما آزمایش هورمون رو بدم و بعد دارو بنویسن و تخمدانامم خوب کار نکرده
عفونت هم طبق معمول داشتم
آزمایش همسری رو نشونش دادم و گفتم نظرتون چیه؟ گفت: یکم ضعیفه! پرسیدم لازمه بریم ارولوژیست؟
گفت وضعیت شوهرت خیلی وخیم نیست فقط یه کوچولو ضعیفه ! من برات داروی تقویتی مینویسم مصرفش رو شروع کنه به همراه خوراکی های مقوی مثل شیر موز
1ماه استفاده کنه و ماه دیگه آزمایش بده اگر بهتر نشده بود برید پیش اورولوژیست
وووااایی نمیدونید چقد آروم شدم وقتی برای همسری دارو نوشت آخه این شوهر من هی میگفت این دکتره ارولوژیست نمیشه نریم خیلی نگران بود
نمیدونم چقد تاثیر داره دارو ها ولی همینکه استرس و نگرانیم کم شد خدارو شکر...
حالا باید همین روزا برم آزمایشگاه و دوباره خدمت خانم دکتر
خبراشو میام میگم
التماس دعا