دله مامان...
سلام خشگلم
خوبی مامان؟
امروز روزه اصلٱ خوبی برا مامان و بابا نبود
رفته بودیم اداره
اون همه خستگی و انتظار بازم کارمون راه نیفتاد آخرشم با خانمه دعوام شد
بعضی از مردم چقد خدا نترس شدن
انگار یادشون رفته مرگ سراق اونهاهم میاد
انگار اون دنیارو فراموش کردن
یجور رفتار میکنن انگار خدای من با خدای اونا فرق داره
خلاصه بگم عزیزه مامان 1 روز به روزایی که دله مامانتو شکستن اضافه شد...
هرچند این چیزا پیش میاد تو زندگی بقول بابا باید محکم باشی اما من نمیتونم دسته خودم نیست خوب دل نازکم دیگه..
اعصابم خورده
اصلٱ نتونستم بخابم
اینم چندتا عکس غمگین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی