یکی شدن مایکی شدن ما، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
مسافر کوچولوی ما مسافر کوچولوی ما ، تا این لحظه: 9 سال و 18 روز سن داره

کوچولومون

دوستان عزیزم از تجربیاتتون بگید...

سلام دوستان ازتون کمک میخاستم 2 هفته هست که اسید معده منو از همه چیز انداخته حسابی خسته شدم  شربت آلومینیوم ام جی هم گرفتم امابازم اوضاعم خوب نیست بنظرتون تا آخر بارداری همینطوری هستم؟؟؟ الان هفته 14 هستم اما اصلا وزن اضافه نکردم که هیچ 3 کیلو هم کم کردم   چیکار کنم؟؟؟ ...
11 مهر 1393

دیدن روی ماهت ...

  سلام عزیزم مامان خوبی فدات بشم بالاخره بعداز چند روز انتظار نوبت سونوی غربالگری رسید منو بابایی ظهر رفتیم خونه مامانی" مامان خودم " ناهار رو خوردیم و یکم صحبت و تعریف از سفر شد و..تا اینکه ساعت 3 ونیم شد وبابایی گفت زودتر بریم آخه شلوغه منم حاضرشدم و رفتیم بابایی کارای شماره گیری و حساب کتاب رو انجام داد و منو شما منتظر نشستیم تا ببینیم شمارمون چنده؟؟ بابا شماره رو آورد و مانفر10 بودیم دکتر گفت باید مثانه پر باشه منم چون استرس داشتم 5 ،6 تا لیوان آب خوردم . تا نوبتمون بشه داشتم میترکیدم از بس مثانم پرشده بود همش هم زیر لب دعا میکردم که سلامت باشی و من از اینجا بالب خندون بیام...
25 شهريور 1393

بازم انتظار...

سلام عزیزکم خوبی خوشمزه ی مامان؟؟ منو بابایی الحمدولله خوبیم و منتظر روزای بهتر درکنار شما شیرینیه زندگیمون هستیم از این روزامون بگم که کلی منتظر موندم تا 20 شهریور بشه و برم غربالگری و روی ماهتو ببینم اما نشد و افتاد 24 شهریور یعنی3 روز دیگه قضیه از این قرار ه که منو بابایی مهربونت صبح رفتیم سمت آزمایشگاه وقتی رسیدیم خانمه ازم خون گرفت و کلی سوال پرسید و بعدش گفت ما فیلم برا سونوگرافی رو تموم کردیم و باید برید جای دیگه منو بابایی تمام شهررو زیرو رو کردیم اما هیچ سونوگرافی قبولمون نکرد و یا میگفتن باید 8 مهربیای تا اون موقع نوبت نداریم هرچی التماس خانمه رو کردم که قبولم کنه بدون توجه گفت نمیشه ...
21 شهريور 1393

هفته 10

سلام فسقلی مامان خوبــــــــــــــــــــی؟؟ امروز شروع هفته   شما ،گل سرسبد زندگیمه ان شاا.. هفته جدید بخیر و خوبی بگذره و شما بزرگ و بزرگتر بشید دیرزو غروب با بابایی جونت رفتیم پیش خانم دکتر فشارم خوب بود اما وزنم یه 1 کیلویی کم شده بود البته گفت بخاطر ویارت هست و ماههای اول زیادنگران کننده نیست اما گفت از هرچی خوشم میاد حتما بخورم  دارو هامم عوض کرد و گفت نگران ترشی دهنت و دردای زیردلت نباش زیاد طول نمیکشه و خوب میشی قرارشد تا چندروز دیگه که غربالگری میریم آزمایشارو ببرم پیش خانم دکتر نشون بدم و ان شاا.. که مشکلی نیست و شما سالم و سلامتی فدات بشم دیشب مامانای زیاد اومده بودن ...
11 شهريور 1393

شرحی کوتاه ...

سلام کفتر مامان خوبی خوشی؟؟ مامانیت یکم بد غذا شده اما بازم خدارو شکر هنوز محکم بغلمی گلکم از این روزا بگم که یکم افسرده شدم  آخه امروز مامان جونم و خاله های عزیزت رفتن شاهرود و منو شما موندیم تنها هنوزم مثل دختر کوچولو ها دلم میگیره و گریم میاد وقتی مامانم جایی بره و منو نبره دلم به تو خوشه گلم که کنارمی و من خیالم راحته که دفعه بعد باتو میرم شاهرود و کلی خوش میگذرونیم ان شاا.. مامانیشون به سلامت برسن یکم حساس شده اخلاقم چه کنم عوارض حاملگی و ویاره راستی یه خبر دیگه اینکه صاحب خونمون دختر کوچولوشون 3 روزه به دنیا اومده و کلی خونشون شلوغه منم همش تنها به سرو صدای اونا گوش میدمو باتو ح...
9 شهريور 1393

هفته 9

سلام فسقلیه مامان خوبی گلم؟؟ اول از همه بگم که شما امروز وارد هفته  شدی گلکم واز همه مهمتر وارد ماه  شدی وخدارو شکر که این هفته و ماه قبلی هم به سلامتی گذشت و ان شاا.. هفته جدید وماه جدید هم خوب وخوش بگذره نمیدونی مامانی چقد دارم روی این حالت تهوع کار میکنم البته به گفته دوست عزیزم "مامان امیرعلی"تمام سعیم اینه که بهش فک نکنم و خدارو شکرجواب داده  شباهم زود میخابم تا حالم آخرشب بد نشه و صبح سرحال باشم تا برا بابایی صبحانه درست کنم و با هم بخوریم کنار قلب کوچولوت گلم راستی امتحانات دانشگاهم با خوبی گذروندم 10 شهریور تاریخ ملاقات دوباره دکتر داریم عزیزم و 20 شهریو...
4 شهريور 1393

هفته 8

سلام عزیزک مامان خوبی گلم؟ این روزا دیگه انقد بهم نزدیک هستی که هروقت بخام حالت رو بپرسم دستم رو میزارم روی دلم و باکلی ذوق حالت رو میپرسم الاهی من فدات بشم  امروز  به امید خدا شما وارد هفته  میشی  و به سلامتی این روز که بگذره به حساب سونوگرافی شما  ماه از اومدنت تو دل مامانی میگذره  ان شاا.. که هم تو کوچولوی من وهم دوستای کوچولوی دیگه که تو دله خاله های مجازی هستن به سلامت این روزارو بگذرونید و بیاید بغل ماماناتون و خدا حاجت همه منتظرا رو خیلی زود بده این روزا اصلا حوصله وب و گوشی و اینترنت و... رو ندارم مامانی هرچند اشتهام زیاد شده اما الان 2 روزه حالت تهوع ام ب...
28 مرداد 1393

قلب کوچولو...

  "تو " همان لطف خدایی که داشتنت شامل حال من شده ... سلام عشقه دوم مامان  کوچولوی من چطوری ؟ عزیزمی دیروز صبح رفتم برای سونوی قلب شما گلکم سونوگرافی یکم شلوغ بود اما بدیش اینجابود که پذیرش خاب مونده بودن و منو شما و خیلی از مامانا زیاد منتظر موندیم همش زیر زبونم صلوات میفرستادم و سوره والعصر رو میخوندم تا استرسم کم بشه و بالاخره نوبت ما شد و دکتر دستگاه رو گذاشت تا شمارو ببینه و تند تند اصطلاحات خودشو میگفت و خانمه کناریش تایپ میکرد تا اینکه دیدم دکتر مکث کرد و مکثش طولانی شد ته دلم خالی شد وزیر لب  گفتم خدایا بچه ام سالم باشه  که دکتر گفت سن حاملگی6 هفته و 1 روز ...
22 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولومون می باشد